نقش فعالیتهای کلاسی برای دستیابی به یک یادگیری اثربخش بر کسی پوشیده نیست. این فعالیتها به منظور کارایی، نیازمند تبعیت از معیارهایی است که در ادامه به تفصیل به آنها خواهیم پرداخت. شش معیاری که به عنوان معیارهای طراحی فعالیت کلاسی مورد تأکید است، عبارتاند از: “دانشآموز محور، چالشبرانگیز، اصیل، تأملی، بیانگر و همیارانه ” بودن.
متخصصان آموزش پیش از این بر این معیارها یا معیارهای مشابه آنها تأکید کردهبودند. آنچه مطالعات ذهن، مغز و تربیت تلاش کرده آشکار کند این است که چرا این معیارها در بهسازی امر یادگیری اثر بخشاند و اینکه چه سوءبرداشت یا سادهسازیهایی ممکن است درباره این امور رخ دهد که باید از آنها پرهیز کرد.
1- دانشآموز محور بودن
زمانی که فعالیت یادگیری در ارتباط با دغدغهها و دنیای ذهنی دانشآموزان باشد، توجه و همچنین ذخیره و بازیابی اطلاعات در حافظه، بهتر صورت میگیرد، بنابراین، یادگیری بهتر اتفاق میافتد. در فعالیتهای دانشآموز محور، مفاهیم، دانش و مهارتها از طریق ارتباط با پرسشها، کنجکاویهای طبیعی و دنیای دانشآموزان آموخته میشود. هنگامی که دانشآموز در مرکز اصلی فعالیتها است، نمیتواند توجه نکند. دانشآموزان در فعالیتهای دانشآموز محور فعالاند و از نقش صرفاً دریافتکنندهی اطلاعات خارج شده و نقش تولیدکننده پیدا می کنند.
در فعالیتهایی که دانشآموزان در آنها منفعلاند، حوصلهی دانشآموزان سر میرود، توجه از دست میرود و اطلاعات نیز به آسانی فراموش میشوند. یادگیری دانشآموز محور به دلیل تمرکز شبکههای توجه و عوامل انگیزاننده، روش کارآمدی است. از نکات مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد، تلقی معلمان از دانشآموز محور بودن یا ایجاد فرصت کشف برای دانشآموزان است. اگر به بهانه دانشآموز محور بودن و دادن فرصت کشف به دانشآموزان، فعالیتها شفافیت و صراحت لازم را نداشته باشند و دانشآموزان به درستی ندانند چهکاری قرار است انجام دهند، چه انتظاری از آنها وجود دارد و هدف از انجام فعالیت آشکار نشود دچار سردرگمی میشوند. بیان صریح اهداف احتمال تحقق آنها و موفقیت دانشآموزان را افزایش میدهد.
2- چالش برانگیز بودن
دومین از معیارهای طراحی فعالیت کلاسی چالش برانگیز بودن آن است. فعالیتی که خیلی آسان یا خیلی سخت باشد، برای یادگیری مناسب نیست. چالش قابل مدیریت، یادگیری را تقویت میکند و تهدید، آن را مختل میسازد. فعالیتهای چالشی توجه را به خود جلب میکنند، به یاد ماندنی هستند و به یادگیرنده احساس پیشرفت میدهند. فعالیتِ خیلی سخت، خارج از محدوده تقریبی رشد است و برای فرد قابل دستیابی نیست و میتواند با ایجاد استرس برای او تهدید تلقی شود. باید به این موضوع توجه شود که مسئولیتها و چالشها باید به تدریج افزایش یابند. یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر یادگیری دانشآموزان، خود کارآمدی است. بهطور مشخص، باور اینکه “میتوانم کاری را انجام دهم” و ” آن را انجام خواهم داد ” در هنگام روبهرو شدن با مشکلات یا اشتباه کردن، تأثیر بسزایی در موفقیت دانشآموزان دارد.
بنابراین، بهطور کلی مدرسه و فعالیتهای کلاسی باید بتوانند این احساس را در دانشآموز تقویت کنند که «میتواند یاد بگیرد، حتی اگر اشتباه کند. با توجه به تفاوتهای فردی، ممکن است فعالیتی برای یک فرد، چالش قابل مدیریت ولی برای فرد دیگر، تهدید تلقی شود.
بهنظر می رسد که معیار “چالش برانگیز بودن” جزء معیارهای پیچیدهای است که به تمرین نیاز دارد. با اینکه این موضوع که “فعالیت مناسب فعالیتی است که نه خیلی سخت و نه خیلی آسان باشد” بسیار بدیهی و ساده به نظر میرسد، اجرای آن چه در سطح طرح درس و چه در اجرا و تدریس پیچیده است و به تسلط بر موضوع و محتوای درس و همچنین تسلط بر نحوه مواجههی دانشآموزان با فعالیت و انجام آن نیاز دارد تا هر جا که لازم باشد، هدایت صحیح دانشآموزان اتفاق بیفتد.
3- واقعی (اصیل) بودن
فعالیتهایی که با تجارب گذشتهی دانشآموزان یا زندگی واقعی ارتباط دارند، اصیل هستند. کودکان میخواهند بدانند که جهان چگونه کار میکند و آنها در کجای آن قرار دارند، اما معمولاً تواناییهای کودکان دستکم گرفته میشود و فعالیتها به قدری سادهسازی میشود که ارتباط آن با دنیای واقعی قطع میشود. همانطور که گفته شد، اگر حقایق و مهارتها در زمینه ای طبیعی و واقعی قرار گیرند یادگیری بهبود مییابد. تجارب یادگیری بهشرط پیوند با تجربههای گذشته برای یادگیرنده واقعی خواهند بود. در این نوع فعالیتها، یادگیرنده با آنچه با دنیای واقعی و زندگی او ارتباط دارد، روبهرو میشود و بهرهگیری بهینه از انگیزه ی درونی، شبکههای توجه و حافظه، صورت میگیرد.
در این مقاله 3 تا از معیارهای طراحی فعالیت کلاسی را با هم خواندیم برای مطالعهی 3 معیار بعدی، میتوانید بر روی مقالهی “معیارهای طراحی فعالیت کلاسی و خصوصیات کار کلاسی – بخش دوم” کلیک کنید.